همیره

اینجا همیشه سرد است

همیره

اینجا همیشه سرد است

خلا نامه

دل به که خو  نموده ای  

سر به چه سو نموده ای 

این تن سوده را ببین 

این ننموده را ببین 

خاک به سر نموده ام  

چون به تو رو نموده ام 

دل به خلا فشرده ام ام  

چون به تو دل سپرده ام   

باده به آب داده ام 

دل به سراب داده ام 

سر به طناب داده ام 

زر به تراب داده ام 

گه ز تو من بریده ام 

گه به تو دل سپرده ام 

که به خدا رسیده ام 

گه ز خدا بریده ام 

زاهد و عابد جهان 

قافله است و کاروان 

رهزن ساده را ببین  

مال مرا همی برد 

شعله خشم من ببین  

طعنه به نینوا زند 

این دل ساده را ببین 

رو به غریبه ها زند 

نیک همی شنیده ام 

عشق نه آن کند به جان 

کز پس شرح آن همی 

ناله کم است و ضجه هیچ 

گر به حرا نرفته ای 

راز مگو تورا چه سود 

چون به حجر همی کنی  

اقرا به ربک الخلق

نظرات 3 + ارسال نظر
شمع شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:14 ب.ظ http://shamnevis.blogsky.com

خیلی فشنگ بود

هادی دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:01 ب.ظ http://poozkhand.blogsky.com

سلام. اینکه قافیه توی شعرت به شیرینی نشسته شیرینه. بیشتر کلاسیکه و این با حرف اون روزت زیر درخت سنجد که گفتی شعر نو رو بیشتر می پسندی تناقض داره. من شعرتو دوست دارم. ولی شاعرش رو بیشتر دوست دارم. هرگز دلم نم خواد یه نظر بیخود بگذارم. در مورد ایده اون داستان هنوز منتظرتم که بگی. می دونی توی وبلاگ و پست هات یه تردیده برای شروع! شاید من اینطوری میبینم. بنویس امیر. ما هیچ جایی رو نداریم که فصاحتمونو بالا بیاریم. مهم نیست بازخوردش چقدر باشه. اینکه همدیگرو داریم یعنی برای یکی دو نفر هستیم. نثرت توی نظری که برام گذاشتی عالیه. منتظر یه داستانم. دوستت دارم.منو توی مسنجر به لیستت اضافه کن. میخوام بهت شماره بدم تا زنگ بزنیم به هم. دوستت دارم. می بووووووووووووووسمتتتتتتتتتتتت

هدیه دوشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:02 ب.ظ

خیلی خوبه ولی تلخه .
هدیه خانم دلش می گیره :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد